مدیریت اجرایی

کاربرد مدیریت در پروژه ها

مدیریت اجرایی

کاربرد مدیریت در پروژه ها

سالهای پر بار پیتر دراکر اندیشمند برجسته مدیریت

پیتراف.دراکر پدر علم مدیریت نوین و یا به تعبیر مجله «بیزینس ویک» آقای مدیریت در طول حیات 95 ساله خود آموزه ها و تجربه هایی را برجای گذاشته که همچنان اصول راهنمای خیلی از مدیران و شرکتهای بزرگ دنیا قرار داد.
او محورهای عمده اقتصاد سنتی نظیر زمین، نیروی کار و حتی سرمایه را زیرسوال برد و به جای آن اقتصاد مبتنی بر دانایی را قرار داد که سنگ بنای پیشرفت کشورها در قرن جاری خواهد بود؛ که غفلت از آن فاصله بین کشورها را در سالهای آتی بیشتر خواهدکرد.
نگرانی از همین فاصله بود که در اجلاس اخیر جامعه اطلاعاتی در تونس، کشورها را به این فکر انداخت که راه‌حلی فوری برای این عقب ماندگی پیدا کنند.
«
دراکر» با آثار فراوانی که از خود برجا گذاشته، همه چیز را در حوزه مدیریت از نو تعریف کرده است: اصول مدیریت، مشتری گرایی، توانمندسازی، کارکنان سازمان، تغییر و...
وی در خلال عمر طولانی خود به مدیران و شرکتها یاد داد که چگونه هوشمندانه حرکت کنند و چگونه در مواقع بحرانی خود را از نابودی در جمع رقبا نجات دهند.
وی فرصتها و تهدیدها را پیش روی مدیران گذاشته و اکیدا معتقد بود: «مدیران موثر باید برای تشخیص و هدایت فرصتها آماده باشند، یاد بگیرند و دائما پایگاه دانش خود را تازه کنند».
در غیر این صورت معلوم نیست، چه آینده ای در انتظار مدیران، شرکتها وحتی کشورها خواهدبود.
آنچه که پیش روی شماست درحقیقت دست رنج تعدادی از کارشناسان سازمان مدیریت صنعتی است که مطالعه آن می تواند خوانندگان را با گوشه ای از آنچه که دراکر در طول حیات پربار خود انجام داده، آشنا سازد.
همکارانی که در تهیه این ویژه نامه سهیم بوده اند:
1 -
محمد آزادی 2 - آناهیتا خزاعی 3 - مریم عرفانی 4 - یکتا عدالتی فرد 5 - یلدا سهرابی 6 - سحر سلطانی جنابی 7 - امیر بختایی 8 - هودسا قزوینیان 9 - اصلان قدس نهری 10 - شادی گلچین فر 11 - الهام مقیمی

زندگی علمی دراکر و خاطرات
پیتر دراکر (Peter Ferdinand Drucker) ، پدر مدیریت نوین، نویسنده کتابها و مقالات متعدد در زمینه مدیریت، جامعه، اقتصاد و سیاست در روز جمعه 11 نوامبر در 95 سالگی در منزل خود در«کلیرمونت»، شهر لس‌آنجلس به علت کهولت سن در گذشت.
او در سال 1909 در وین، پایتخت اتریش به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی خود را در اتریش و انگلیس گذراند. سپس به آلمان رفت و در دانشگاه فرانکفورت موفق به دریافت دکترا در رشته حقوق عمومی و بین المللی شد. دراکر در زمان اقامت خود در فرانکفورت به عنوان خبرنگار روزنامه مشغول به کار بود. او تا سال 1933 و زمانی که نازی‌ها انتشار یکی از رساله‌های او را ممنوع کردند، در آلمان ماند و سپس به انگلیس رفت و در یکی از بانک‌های لندن مشغول به کار شد.
در سال 1937 به آمریکا مهاجرت کرد و در سال 1942 موفق به اخذ مقام استادی فلسفه و سیاست در کالج بنینگتون گردید.
در کالج بنینگتون در ورمونت به تدریس فلسفه و سیاست مشغول شد و حدود 20 سال در دانشکده علوم بازرگانی دانشگاه نیویورک به تدریس مدیریت پرداخت.
با آغاز سال 1971 او تدریس درس مدیریت مالی مشاغل را در دانشکده عالی دانشگاه کلیرمونت لس آنجلس که دانشکده اقتصاد خود را به نام او نامگذاری کرده بود، شروع کرد.
31
عنوان کتاب او به بیش از 20 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. 13 کتاب در زمینه جامعه، اقتصاد، سیاست و 15 کتاب در زمینه مدیریت، دو کتاب داستان و یک کتاب در رابطه با زندگینامه خود دارد. او در تهیه کتاب معروف «نقاشی ژاپنی»، همکاری داشته است. او چهار سری فیلم آموزشی بر اساس کتابهای مدیریت خود داردو سرمقاله‌های زیادی در وال استریت ژورنال و هاروارد بیزنس ریویو نوشته است.
او همچنین ده‌ها مقاله برای همایشهای آکادمیک و نشریات پرتیراژ تهیه کرده است.
پروفسور دراکر زمان زیادی را به بررسی کارکرد بخش خدمات اختصاص داد که نتیجه‌اش تاسیس بنیاد غیرانتفاعی مدیریت دراکر در نیویورک بود که از سال 2003 به بعد با عنوان موسسه رهبر به رهبر (LEADER TO LEADER) شناخته می‌شود.
نیوت گینگریچ رئیس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا با اشاره به نقش دراکر در توسعه علم مدیریت نوین می‌گوید: دراکر را می‌توان مهم‌ترین عامل توسعه مدیریت کارآمد و تبیین خط‌مشی‌های مدنی کاربردی در قرن بیستم دانست.
دراکر در شرکتهای بزرگ صنعتی دنیا نظیر جنرال الکتریک به عنوان مشاور فعالیت و همچنین با دولتهای ژاپن، کانادا و مکزیک همکاری کرد.
جک ولش مدیر برجسته جنرال الکتریک، ایده تغییرات در شرکت را که به تغییرات اساسی و مهم انجامید از دراکر الهام گرفت.
«
اندی گرو»، مدیرعامل پیشین گروه اینتل، دراکر را قهرمانی می‌داند که به نحوی فوق العاده می‌نویسد و می‌اندیشد. اندیشمندان بزرگ دراکر را به خاطر اهمیتی که برای نقش کارکنان در توفیق و پیشرفت سازمان قائل بود، از پیشگامان علم مدیریت می‌دانند.
سه دهه پیش از آنکه در نیمه دوم دهه 90، لفظ «دانش» و «اطلاعات» نقل محافل روشنفکری و حوزه مدیریت شود، دراکر مفاهیمی همچون «کارگر علمی» و «جامعه علمی» را ابداع و اهمیت نقش آنها در آینده ای که ما هم اکنون در آن به سر می‌بریم را به روشنی تبیین کرد.
در طول دوره حیات حرفه ای خود، او همواره در آثار خود ندا می‌داد که مدیران ارشد باید برای تحولی عمیق در ماهیت مشاغل آماده شوند و یا اینکه اعلام می کرد که بزودی در جوامع توسعه یافته، عمر کاری انسانها از عمر سازمانهایی که در آن کار می‌کنند، بیشتر خواهد شد.
دراکر بنیانگذار ایده‌هایی چون مدیریت هدف‌گذاری و تمرکززدایی است و تکنیک‌های انگیزه‌سازی او از سوی بسیاری از مدیران مورد استفاده قرار می‌گیرد.
مجله بیزنس ویک او را به عنوان بزرگترین متفکر راهکار‌های مدیریت عصر حاضر در سال 1997 معرفی کرد. مجله فوربس نیز در همان سال از او به عنوان «کسی که هنوز جوان‌ترین ذهن را دارد» نام برد.
دراکر در 21 ژوئن سال 2002، به خاطر کتاب «چالشهای مدیریت در سده 21» و تلاشهایش در زمینه علم مدیریت مفتخر به دریافت نشان ویژه ریاست جمهوری از جرج‌بوش رییس‌جمهور آمریکا شد.
او اولین کتاب خود را با عنوان مضمون بنگاه، بر اساس تحقیقی در مورد ساختار درونی شرکت جنرال موتورز نوشت.
هنری مینتزبرگ استادمطالعات مدیریت دانشگاه مک گیل در کانادا درباره او می‌گوید: «یک بار ما با یکدیگر صحبت می کردیم و در آن موقع فهمیدم که او دارای هوش و قدرت فکری بزرگی است. او توانسته این قدرت را با انسانیت خود ترکیب کند».
فیلیپ کاتلر درباره او می‌گوید: «دراکر پدر علم مدیریت است. برای ما او یک مدل است. همواره ایده‌های جدید می‌دهد و آنها را بازبینی می‌کند. هنگامی که به من عنوان پدر بازاریابی می دهند، من دراکر را معرفی می‌کنم. من می‌گویم اگر من پدر بازاریابی باشم، دراکر پدربزرگ بازاریابی است."
کوئین میلز، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه‌ هاروارد در مورد دراکر می‌گوید: او فردی پیشرو در زمینه فرهنگ و علم بود و این چیز نامتعارفی نیست. او سالها پیش از آن که تحولات عمیق در زمینه تجارت و اقتصاد آغاز شود از وقوع آنها در آینده خبر داد. او ظهور نسل جدیدی از نیروی کار را پیش‌بینی کرد که شغل آنها بر اطلاعاتشان و نه نیروی کار یا حتی توان مدیریتی‌اش استوار خواهد بود.
از جمله عواملی که دراکر به عنوان ساختارهای شخصیتی خود معرفی می‌کرد، تکاپوی دستیابی به تعالی در شغل به خاطر رضای پروردگار (برگرفته از فلسفه وردی و فیدیاس) ، تلاش در آموختن از انجام کارهای نو و رها کردن شیوه های کهنه انجام کارها (برگرفته از نظرات یک همکار قدیمی در یک شرکت حراستی) و آگاهی به اینکه شما در نهایت، تنها به خاطر تغییری که در زندگی انسانها ایجاد می کنید در یادها جاویدان خواهید شد.(برگرفته از فلسفه شومپیتر)
ولی جذابترین عامل، چیزی بود که دراکر از شغل روزنامه نگاری آموخته بود: «هر سه یا چهار سال یک موضوع را انتخاب می‌کردم، که می‌توانست هنر ژاپنی و یا اقتصاد مدرن باشد و به تفحص در آن می‌پرداختم. مسلماً سه یا چهار سال برای متخصص شدن در یک موضوع کافی نیست اما برای دستیابی به فهم درست موضوع کفایت می‌کند. بنابراین، در طول 60 سال گذشته، همواره تنها به یک موضوع در هر زمان پرداخته‌ام و این کار به من کمک کرد تا به دانشی عمیق و ریشه دار دست یابم. علاوه بر آن، مرا وادار کرد تا ذهنم را به روی نظامها، روشها و شیوه‌های نو در کار باز نگه دارم، چرا که هر یک از موضوعهای انتخابی من نیازمند اتخاذ فرضیاتی نو و به کارگیری روش شناسی منحصر به خود بود».
دکتر بیژن خرم، از بنیانگذاران سازمان مدیریت صنعتی و مشاور ارشد موسسه پژوهشهای سیستمی Interact، در سال 1968 به عنوان نماینده ایران در کنفرانسی شرکت داشت. رئیس دانشگاه برگزار کننده این کنفرانس در شروع جلسه خبر از پذیرفته‌شدن دعوت دانشگاه از سوی دراکر را می‌دهد. دراکر به محض ورود به جلسه سراغ نماینده ایران را‌ می‌گیرد و می‌خواهد درصورت امکان بعد از جلسه دیداری خصوصی با ایشان داشته‌باشد. بعد از جلسه از آقای خرم می‌پرسد همه جای دنیا مرا برای سمینارها و همایشهایشان دعوت می‌کنند، اما تا امروزهیچ کس مرا به ایران دعوت نکرده‌ است ، مخصوصاً دوست دارم به سازمان مدیریت صنعتی بیایم.
دکتر علی اکبر فرهنگی، دارای فوق دکترای ارتباطات سازمانی و دکترای مدیریت از دانشگاه اوهایو (آمریکا) و یکی از چهره های ماندگار مدیریت ایران، یکی دیگر از شاگردان دراکر هستند.ایشان اولین بار در سال 1976برای آموختن درسی تحت عنوان «مشاوره مدیریت» از نزدیک با ایشان آشنا شدند. دکتر فرهنگی درباره ویژگیهای دراکر می گویند: «دراکر شخصی جامع الاطراف بود و علاوه بر مطالعات گسترده ای که در زمینه مدیریت داشت، در فلسفه، اقتصاد و ادبیات نیز صاحب نظر بود. به طور مثال ایشان 2 جلد رمان به چاپ رساند. این مسئله نشان می‌دهد که افراد صاحب نظر در هر زمینه علمی، صرفاً در یک زمینه تحقیق و بررسی نمی کنند، بلکه همانند درختی که ریشه در تنومندی دارد از علوم متفاوتی برای توسعه فکری و نظری خود استفاده می‌کنند. ایشان به هیچ عنوان فرد تک بعدی به شمار نمی رود. ویژگی دیگر دراکر که توجه من را به خود جلب می کرد، برنامه ریزی دقیق او برای کلیه فعالیتهای زندگی اش بود. ایشان در برنامه خود ورزش، خواب و برنامه کاری بسیار حساب شده‌ای را گنجانده بود و بسیار از استرس و هیجانات شدید پرهیز می‌کرد. شاید یکی از دلایل عمر طولانی ایشان نیز همین امر بوده باشد. همچنین ایشان ابراز امیدواری کرد که شخصیتهایی مانند دراکر برای دانش پژوهان به عنوان یک نمونه خوب، سر مشق و الگو قرار گیرد.
دکتر عبدالرضا رضایی نژاد، مترجم اکثر کتابهای دراکر در ایران درباره آشنایی با دراکر و شروع کار ترجمه خود می‌گوید: اولین کتابی که از ایشان خواندم کتاب «مدیریت آینده» بود. این کتاب را در کشور سوئد در سال 1993 مطالعه کردم. خیلی برایم جالب بود، سپس شروع به ترجمه آن کردم. وقتی به ایران آمدم در مورد کتاب با یکی از دوستانم صحبت کردم، ایشان مرا تشویق به چاپ کتاب کرد اما من مطمئن نبودم که این کتاب مناسب برای چاپ باشد. بنابراین، به چند سازمان و موسسه نشر کتاب، نامه‌ای نوشتم و درخواست خود را اعلام کردم. مدتی نگذشته بود که در جلسه‌ای که با مدیر موسسه خدمات فرهنگی رسا داشتم ایشان تمایل خود را برای چاپ این اثر از دراکر اعلام کرد. بر این اساس می‌توان گفت که دراکر مرا مترجم کرد.
اگر بخواهم از آشنایی رودرروی خود با دراکر بگویم، در سال 1978 در دانشگاه آرمسترانگ برکلی (کالیفرنیا) تحصیل می‌کرد. ایشان در آن موقع تازه مفهوم مدیریت بر مبنای هدف(MBO) را مطرح کرده بود و دانشگاه ما ایشان را دعوت کرد تا در دوره‌ای دو هفته‌ای در ارتباط با اندیشه خود برایمان مطالب خود را ارایه دهد. در آن مدت کوتاه، چیزهای زیادی از ایشان فراگرفتم. او بسیار مهربان بود. در کار خود به طور مشخص بر نوآوری، کارآفرینی و مدیریت تغییر تکیه داشت. او بر کسب و کار نوین و مرگ سازمانهای سنتی تاکید داشت. او نزول اخلاقی را باعث نابودی کسب و کار می‌دانست. او صراحتاً معتقد بود هیچ کار غیر اخلاقی پشت پرده نخواهد ماند و همه این فعالیتها را مثل حباب صابون می‌دانست که بزودی پوسته آن نازک می‌شود و خواهد ترکید. دراکر ذهن ناآرامی داشت و در گفته‌هایش آینده‌نگری قشنگی داشت.
در کلاس درس به همه خصوصاً اقلیتها توجه ویژه داشت. چون خودش یک اقلیت بود. آنها را کاملاً درک می‌کرد. قدرت ویژه‌ای در برقراری ارتباط داشت و بنابراین می‌توانست همه را به مشارکت در کلاس‌هایش تحریک کند.
دراکر ضمن اندیشه‌آفرینی در مفهوم آفرینی نیز مهارت ویژه‌ای داشت. او واژه‌های مدیریتی زیادی را عرضه کرده است که باعث غنی شدن این رشته شده است. در طول شناخت ایشان هرگز کسی را ندیده‌ام یا در جایی نخواندم که از ایشان بد بگوید، هرکسی به نوبه خود نکته‌ای از ایشان گرفته است و تسلطی که ایشان بر چند رشته داشت باعث شده است که نظراتشان در رشته‌های دیگر هم مورد توجه قرار گیرد.

مضمون بنگاه
کتاب مضمون بنگاه‏ در سال 1946 توسط پیتر دراکر به رشته تحریر درآمد. دراکر این کتاب را بر اساس نتایج حاصل از مطالعات و تحقیقات خود در شرکت جنرال موتورز نگاشت. او در کتاب مذکور سازمان را به عنوان یک موجودیت کاملا"مجزا و مستقل مورد بررسی قرار می دهد. مضمون بنگاه اولین کتابی است که بنگاه را به عنوان یک ساختار اجتماعی موردمطالعه قرار می دهد که افراد را جهت برآورده ساختن نیازهای اجتماعی و اقتصادی گردهم می آورد. به گفته دراکر نگارش این کتاب تلاشی است در جهت نمایان ساختن چگونگی کارکرد واقعی سازمان و همچنین چالشها، مشکلات و اصول آن.
این کتاب را همچنین می توان به عنوان گذرگاهی میان نوشته های پیشین دراکر دانست که بیشتر به مسائل اقتصادی و اجتماعی می پرداختند، و کتابهای بعدی او که مسائل مدیریتی را مورد توجه قرار می‌دادند.
کتاب مضمون بنگاه از چهار فصل تشکیل شده است.
فصل اول به تشریح پیش زمینه هایی می پردازد که به انجام این مطالعه توسط دراکر منتهی شده است.
در این فصل او به مسائلی نظیر رابطه میان جامعه صنعتی و کسب وکارهای بزرگ، که دراکر از آنها به عنوان بنگاه یاد می کند، می پردازد.
در فصل دوم مدل سازمانی جنرال موتورز مورد بررسی قرار
می گیرد. این فصل به مواردی چون اهمیت جنبه اجتماعی و انسانی بنگاه در مقابل جنبه اقتصادی آن، اصل عدم تمرکز در جنرال موتورز و ارتباط این بنگاه با شرکای تجاری کوچک خود
می پردازد. در این فصل همچنین موضوع به کارگیری اصل عدم تمرکز به عنوان یک مدل مورد بحث قرار می گیرد.
فصل سوم بنگاه را به عنوان یک نهاد اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد. دراکر در این فصل به موضوع تأثیر فلسفه سیاسی آمریکا درباره برابری و مساوات بر بنگاهها می پردازد.
در فصل آخر موضوع ارتباط بنگاه و جامعه مطرح شده و از بنگاه به عنوان عضوی از جامعه یاد
می شود. به اعتقاد دراکر جامعه صنعتی مدرن باید اقتصاد خود را از طریق بنگاهها سازمان دهی کند.
او باور دارد که بنگاه در واقع ساختاری در خدمت بشریت است.

اصل خود ارزیابی پیتردراکر
(Druccker foundation self assessment tool)
-
تعریف خود ارزیابی: اصل خود ارزیابی پیتر دراکر، فرایند هایی را برای موسسات غیر انتفاعی تعریف می کند که در راستای آنها تبیین ماموریتها، تعریف نتایج و هدفگذاری و توسعه برنامه ها دیده می شود. این اصل در سال 1991 طرح شد. به بیان دیگر، خود ارزیابی شامل انتخاب بهترین عوامل برای برنامه‌ریزی بلند مدت، بازاریابی و مباحث استراتژیک برای توسعه رهبری است.
-
زمانی برای ساختن آینده: ما امروزه در دنیایی زندگی می کنیم که تحولات به سرعت بسیار بالایی در حال روی دادن است؛ امروزه جوامع خود را با شرایط محیطی وفق می دهند، ارزش آفرینی می کنند و خود ساختارها و سیاستها را تعریف می کنند و موسسات و سازمانهای خود را شکل می دهند. این نکته اجتناب ناپذیر است: هر آنچه آینده یک جامعه می‌تواند تصور کند در گرو رهبران آن جامعه است.
از آنجایی که همه چیز در جریان تغییر است، پس هم اکنون زمانی است برای شکل دادن به آینده،ساختن آینده- پس هم اکنون زمان ارزیابی خود، پاک کردن ذهن و افکار است بایستی ورای تمام آنچه تا به حال تعریف شده است عمل کرد، بایستی هم اکنون وارد عمل شد.
-
جستجوی افراد برای مشارکت، تعهد و ایفای نقشی سازنده و مفید در جامعه: به نظر دراکر نیاز های فزاینده افراد در اجتماع نقش اساسی در توسعه موسسات غیر انتفاعی دارد. پس برای پاسخ به این نیازها تعریف نقش و مسئولیت اجتماعی سازمانها اجتناب ناپذیر است. امروزه تعاریف اعضای اجتماع نیز تغییر کرده است، آنها بیشتر به دنبال به دست آوردن هستند، کمتر می‌خواهند بدانند و بیشتر می‌خواهند به دست بیاورند و به هدفشان برسند-
به تبع آن است که جستجو برای یافتن کمیته ها یی متعهد برای درگیر کردن افراد برای ایفای نقش اجتماعی خود الزامی می گردد.
-
تمرکز بر نتایج و دستاوردها: همه موسساتی که اهداف اجتماعی برای خود تعریف می‌کنند در زندگی ما می توانند نقش اساسی ایفا کنند، امروزه اینگونه موسسات بایستی در این مورد اینکه چه نتیجه ای را می توانند برای اجتماع خود به ارمغان بیاورند بحث و جدل کنند.آنها باید بتوانند با ایجاد تعهد و استفاده از قابلیتهای موجود تقاضاهای فزاینده محیطی را پاسخگو باشند.
-
پاسخ به پنج سوال اساسی: برا ی اجرای اصل خود ارزیابی، مدیریت صحیح بایستی بتواند به پنج سوال اساسی زیر پاسخ دهد:
1)
ماموریت ما چیست؟
2)
مشتریا ن ما کیستند؟
3)
ارزشهای مشتریان ما در چیست؟
4)
ما چه نتایج و دستاوردهایی داریم؟
5)
برنامه ما چیست؟
-
جسارت بیان و استنباط عقاید جدید: تمام کسانی که به راحتی و جز اولین تصمیم‌گیرندگان هستند کسانی اند که یک اصل ساده دارند: اگر می خواهید در مورد یک امر مهم عکس العمل سریع نشان دهید بهتر است تصمیم نگیرید. تصمیمات سازمانی همگی مهم هستند و ریسک زیادی به همراه دارند و در نهایت بحث برانگیز می‌شوند.
تعهد شما به خود ارزیابی تعهدی است که شما و سازمانتان را به سوی رهبری ایده آل رهنمون می‌کند. شما می توانید وسعت عملکردتان را با شنیدن نظریات مشتریان، تشویق به تعدد عقاید و در نهایت جا به جاییهای اجتماعی تضمین کنید. شما همواره یک قضاوت حیاتی در پیش دارید: چه ماموریت سازمان را تغییر دهید یا ندهید و چه فلسفه وجودی سازمانتان را تغییر دهید یا خیر. برای اینکه مفید باشید و برای اجتماع خود سودمند باشید، بایستی بتوانید از قابلیتهای خود برای انجام تعهدات و استفاده از فرصتها بهترین بهره ممکن را ببرید.
ما آینده سازمان خود را از طریق مسئولیت اجتماعی سازمان می‌سازیم... از طریق موسسات غیر انتفاعی، در چنین اجتماعی همه رهبر هستند، همه مسئول هستند و همه ابتکار عمل را به دست می گیرند. بنابراین، تنظیم ماموریتها و هدفگذاری تنها کارهایی نیست که باید انجام شود.
خود ارزیابی می تواند و بایستی بتواند تمایلات نیک و دانش و قابلیتها را به تعهد و عمل تبدیل کند، نه سال آینده، بلکه همین فردا.

رهبری تغییر
نویسندگان: پیتر دراکر و پیتر سنگه
این کتاب حاصل گفتگو بین دو صاحب نام در علم مدیریت «پیتر دارکر و پیتر سنگه» است.
در ابتدا، کتاب به معرفی دراکر و سنگه می‌پردازد که در ذیل خلاصه ای از آن درج شده است.
پیتر دراکر که بیش از 50 سال معلم ونویسنده کتابهای مشهوری من جمله «چالشهای مدیریت در قرن 21» است، در زمینه مشاوره نیز مسبوق به سابقه بوده و دارای ریاست افتخاری بنیاد دراکر است که این کتاب به معرفی اجمالی این بنیاد به منظور آشنایی بیشتر خواننده پرداخته است.
پیتر سنگه از استادان برجسته موسسه ماسا چوست، مشاور و محقق، خالق کتابهای «پنجمین فرمان»، «رقص تغییر» و «نظریه سازمانهای یادگیرنده» است.
مدیران در این کتاب می آموزند که چگونه می توان خود و سازمانشان را در برابر تغییرات اجتناب ناپذیری که پیش رو دارند، آماده سازند وخود آفریننده آینده سازمانی خویش باشند. همچنین این کتاب به مدیران در داشتن دید استراتژیک و تصمیم‌گیری بر اساس آن، که نهایتاً به برنامه‌ریزی درست و استفاده موثر از منابع منجر می شود تأکید دارد.
راههایی که بدین منظور به زعم دراکر وسنگه وجود دارد عبارتند از:
-
توسعه سیستم‌‌هایی به منظور پیش بینی تغییرات؛
-
تمرکز و سرمایه گذاری روی فرصتها به جای مسائل و مشکلات؛
-
معرفی محصولات و خدمات متمایز؛
-
برقراری تعادل بین استمرار بر وضع موجود و همگام بودن با تغییرات محیطی؛
-
ترغیب و متقاعد کردن همه پرسنل در تمامی سطوح به داشتن دیدی مثبت به تغییرات.

چالشهای مدیریت در سده 21
(Management Challenges for the 21st Century)

کتاب چالشهای مدیریت در سده 21 از جمله معروف‌ترین کتابهای پیتر دراکر است که در ایران نیز ترجمه و چاپ شده است. دراکر در این کتاب با نگاهی ژرف و تازه، چکیده یافته‌ها، دیدگاه‌ها و پیش‌بینی‌های خود را از سده بیست و یکم ارائه کرده و راه‌های دستیابی به پیروزی را نشان داده است .
در این کتاب با بحثها و دیدگاه‌های بی‌سابقه‌ای روبه‌رو می‌شویم که تنها از یکی از بزرگترین استادان مدیریت و اقتصاد امروز انتظار می‌رود: چیزی با عنوان تنها راه درست سازماندهی، تنها سازمان درست و تنها روش کارکرد و تنها ... وجود ندارد.
چالشهای مدیریت در سده 21 بیش از هر یک از نوشته‌های دراکر با موشکافی به مسائل آینده پرداخته و راه‌های برخورد با آنها را تا حدامکان ، نشان داده است. این کتاب دیدگاهی جدید از چشم‌انداز مدیریت تغییر فراهم می‌کند. خود معلم پیر می‌گوید: خواندن این کتاب بسیاری را آشفته خواهد کرد، همانطور که نوشتنش خودم را آشفته ساخته است.
در وضعیت کنونی هر سازمانی که بدون رویکرد به واقعیتها به تدوین راهبرد بپردازد، به راهی نادرست رفته است و برای چالشهایی که در چند سال آینده رخ می‌نمایند، هیچگونه آمادگی نخواهد داشت. سازمانهایی که نتوانند با چالشهای آینده، پیروزمندانه دست و پنجه نرم کنند، نمی‌توانند در دوران پرتلاطمی که همراه با دگرگونیهای ساختاری، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فنی، در پیش است، دوام بیاورند. مهمترین چالشهای مدیریت که دراکر در این کتاب به آنها پرداخته است شامل موارد ذیل می‌شود.
ضرورت استقبال از تغییر: دگرگونی را نمی‌توان مهار کرد ولی می‌توان از آن پیش افتاد. در دوران دگرگونیهای پرشتاب ساختاری، تنها سازمانهایی به ساحل نجات می‌رسند که رهبری دگرگونی را پیشه کنند. بنابراین، در سده بیست و یکم بنیانی‌ترین چالش مدیریت این است که سازمان خود را پیشتاز و رهبر در دگرگونی کند. پیشتازان دگرگونی، خود در پی این پدیده می‌گردند و می‌‌دانند که چگونه دگرگونیهای برون سازمانی و درون سازمانی را به فرصتهای سودمند تبدیل کنند. در این راستا به نظر دراکر نخستین سیاستگذاری که بنیان همه سیاستهای دیگر است به فراموشی سپردن دیروز است.
انقلاب اطلاعات نوین: در سده پیش روی، روش مدیریت اطلاعات در همه سازمانها، دگرگون خواهد شد. این انقلاب صرفاً در زمینه‌های فناوری، دستگاه‌های سخت افزاری، نرم‌افزارها و یا شتاب کار نیست، انقلاب در مفهوم ها است. از اینرو نیاز به توسعه نوع جدیدی از منابع اطلاعاتی برای اثربخشی تصمیم‌گیری به شدت احساس خواهد شد.
لزوم افزایش بهره‌وری دانشگران: می‌توان گفت بزرگترین کمک سده بیستم به پیشبرد روند مدیریت و اداره فعالیتهای صنعتی، افزایش پنجاه برابری در زمینه بهره‌وری کارکنان یدی بوده است. همین وظیفه را در سده بیست و یکم باید درباره کارهای دانش‌بر و کارکنان دانشگر انجام دهد. در سده بیستم، ارزشمندترین داراییهای یک سازمان ابزار تولید آن بود اما در سده بیست و یکم کارکنان فرهیخته و بهره‌وری آنها چنین جایگاهی خواهند داشت. لذا نیاز به توسعه ابزارها و روشها به منظور اندازه‌گیری و افزایش بهره‌وری دانشگران بیش از پیش بروز خواهد کرد.
نیاز دانشگران به توانایی خود مدیریتی: رفته رفته نیروی کار و به ویژه کارکنان دانشگر کارفرمای مشخص و ثابتی نخواهند داشت. باید خود را برای انجام چند کار باهم و بیش از یک حرفه و یک سازمان آماده کنند. در این کتاب. در شرایط کنونی جهان و جامعه انسانی ما همه باید بیاموزند که خود را اداره کنند و مدیر خود باشند. دانشگران باید به فکر تعریف سطحی جدید از مسؤلیت برای مدیریت کردن حرفه خود باشند.
در پایان کتاب، پیتر دراکر متذکر می‌شود دگرگونیهایی که مورد بحث قرار گرفتند حوزه‌ای بس گسترده‌تر از مدیریت را دربر خواهد گرفت. از افراد و حرفه آنها بس فراتر خواهند رفت. آنچه موضوع این کتاب است: آینده اجتماع انسانی است.

مدیریت، وظایف، مسئولیتها، تمرینها
(Management: Tasks, Responsibilities, Practices)

در این کتاب در ارتباط با اهمیت مدیریت و توسعه و گسترش آن صحبت و چالشهای جدید آن مطرح می گردد. در بخش اول این کتاب، در ارتباط با ابعاد مدیریت و عملکرد کسب و کار سخن به میان می‌آید. در باره چیستی کسب و کار و اهداف و مقاصد کسب و کار، استراتژی‌ها و اولویتها و وظایف کاری، برنامه‌ریزی استراتژیک و مهارتهای کارآفرینی مطالبی گفته می‌شود.
در ادامه مباحث درباره عملکرد موسسات خدماتی صحبت می‌شود. در ارتباط با نحوه مدیریت این موسسات و عملکرد آنها وارتباط با کارگران و نقش آنها در بهره‌وری کار، تئوری‌ها و واقعیات مسئله و اثرات اجتماعی و مسئولیتهای اجتماعی و کیفیت زندگی و نقش دولت در این کسب و کار نیز به بیان مطلبی می‌پردازد.
در بخش دوم کتاب در ارتباط با اینکه چرا مدیران معنا می‌یابند و چه فعالیتها آنها را به مدیر تبدیل می‌کند صحبتهای ارزنده‌ای مطرح می‌شود. در ارتباط با طراحی و محتوای شغل مدیران نیز مطالبی ارایه می‌گردد.
در این بخش می‌توانید درباره مهارتهای مدیریتی از دید دراکر آگاه شوید. او در ارتباط با تصمیم مدیریت، ارتباطات مدیریتی، مدیریت و کنترل، علم مدیریت و ارتباطش با مدیریت در عمل صحبت می‌کند.
در بخش سوم در ارتباط وظایف و ساختار مدیریت ارشد شرکتها، فشارهای وارده به مدیران و سازمانها برای ایجاد تنوع، شرکتهای چند ملیتی، اندازه‌ صحیح سازمانها و سازمانهای نوآور مباحثی ارائه می‌شود.
یکی از ویژگیهای خوب کتاب موردکاویهای ارایه‌شده از جمله فروشگاه «مارک اسپنسر» و شرکت «آی بی ام» است.

مدیریت پیامدها
در متون کلاسیک مدیریت، تأکید اصلی بر این موضوع است که کسب و کار کارآمد بیش از اینکه بر مشکلات تمرکز کند، بر فرصتها متمرکزاست. اما در این کتاب، تمرکز بر این مطلب است که وظایف مدیریت چگونه باید انجام شود و مدیران چگونه با تصمیم ‌سازیهایشان می‌توانند بنگاه را در مسیری رو به جلو پیش ببرند. در این کتاب مدیران با مفاهیم و روشها‌یی آشنا می شوند که به آنها می‌آموزد چه کاری را و به چه شکل انجام دهند.
نکته قابل توجه در این کتاب وجود ترکیبی از تحلیلهای خاص اقتصادی به همراه مفهوم نیروهای کارآفرینی در جهت موفقیت کسب و کار است.

سر فصل‌های کتاب
-
بخش اول : درک کسب و کار: در این بخش از کتاب به آنچه دراکر واقعیتهای کسب و کار می‌خواند اشاره شده و شرایطی را که هر بنگاهی در دنیای واقعی خواه ناخواه امکان قرار گرفتن در آن را دارد، مورد تحلیل قرار می‌گیرد. همچنین عناوینی چون مراکز هزینه، ساختار هزینه و روشهای شناخت کسب و کار را از دنیای بیرونی از جمله سرفصلهای این بخش هستند.
-
بخش دوم : تمرکز بر فرصتها: در ادامه دراکر تصمیم‌سازیهای مدیریتی را در گرو تمرکز بر فرصتها، بحث بر سر آنها و توجه به ابعاد مختلف اقتصادی آنها می‌داند. از جمله مطالبی که در این کتاب با آن آشنا خواهیم شد، کارآمد سازی کسب و کار، تشخیص پتانسیل‌های آن، و ساختن آینده آن است.
-
بخش سوم : برنامه اجرائی: در بخش پایانی کتاب دستورالعمل اجرائی کردن بینشها و تصمیمات، مورد بحث قرار می‌گیرد که این کار به وجود تعدادی انتخاب استراتژیک نیازمند است؛ و در انتها دراکر وجود ساختار مناسب مدیریتی و تعهد در مدیران را جهت دستیابی به عملکردی موفق لازم می‌داند.
این کتاب بیش از سایر آثار دراکر بر مباحث کیفی بنگاه‌ها تأکید دارد: «هر بنگاهی به اهدافی نیاز دارد که به آن روح می‌دهد».
پیتر دراکر یک بار دیگر در قالب این کتاب، استعدادهای خود را به نمایش گذاشت و از منظری جدید به سودآوری و رشد توجه کرد.

مدیریت برای آینده
پیتر دراکر در سال 1991 اعلام کرد که: «مدیران اجرایی دنیا تا جایی که به یاد می آورم در آشفتگی بوده اند- من دو سال پیش از بحران 1929، کار خود را شروع کردم. همیشه آشفتگی وجود داشته است اما هرگز به اندازه سالهای اخیر نبوده است- و یا اینکه در این سالها به سرعت به جلو رفته است. هر بخش از این کتاب سعی دارد از تغییرات پیش رو و معنی آن در اقتصاد، مردم، بازارها، مدیریت و سازمان درک جامعی را ایجاد کند. هر بخش از این کتاب تلاش می‌کند که فهمی را که مدیر برای اداره فردای خود نیاز دارد ایجاد کند».
بخشی که مربوط به رهبران بخش اجتماعی است در برگیرنده «رهبری: انجام به جای سرعت»، «مدیریت بر رئیس»، «بنگاههای غیرانتفاعی چگونه کسب و کار را آموزش می دهند»، «اداره بنگاههای غیرانتفاعی: درسهایی برای موفقیت» و «بنگاههای غیر انتفاعی منقلب می شوند».
دراکر این کتاب را با این جمله به پایان می رساند: «فرصتهای بسیار زیادی وجود دارند، زیرا که تغییر خود فرصت است. اما هیچگونه پیش بینی وجود ندارد. آشفتگی - برای آنهایی که هنوز کمی ریاضیات می دانند- با عدم پیش‌بینی هویت می یابد. مطمئن هستیم که آنچه مورد انتظار نیست رخ خواهد داد اما غیر ممکن است بدانیم کی، کجا و چطور. ما در زمان بسیار آشفته‌ای به سر می‌بریم نه به دلیل وجود تغییرات زیاد، بلکه به این دلیل که به جهتهای فراوانی حرکت می کند. در این شرایط مدیران موثر باید برای تشخیص و هدایت فرصتها آماده باشند، یادبگیرند، و دائماً پایگاه دانش خود را تازه کنند».

مدیریت در عصر تغییرات شگرف
در عصر کنونی به دلیل تغییرات شگرفی که به وقوع می‌پیوندد، در واقع پیش بینی آینده مشکل شده است. بنابراین، تصمیمات اکثراً در مورد شرایط حال گرفته می شود، ولی از سوی دیگر همین تصمیمات هستند که آینده را شکل می دهند. هدف این کتاب این است که به مدیران بینشی برای مواجهه با این تغییرات را ارائه کند.
پیتر دراکر در این کتاب به موضوعهای زیر پرداخته است :
-
نیاز فوری هر شرکت یا سازمان برای داشتن تئوری کسب و کار؛
-
پنج اشتباه بسیار بزرگ تجاری در دهه 1990؛
-
نیاز مدیران به کسب اطلاعات درباره مشتریان و بازارهای مختلف؛
-
رقابت در اقصاد جهانی؛
-
چگونگی ایجاد بازارهای جدید بین‌المللی؛
-
قوانینی برای مدیریت کسب و کارهای فامیلی؛
-
روش جدید برای صرفه جویی در هزینه‌ها.

مدیریت در جامعه آینده
مدیریت در عصر آینده، مجموعه ای از مقالات و مصاحبه های پیتر دراکر در خلال سالهای 1996 تا 2001 است. این مقالات برای اولین بار در مجله‌های معروف نظیر اکونومیست، وال استریت ژورنال، هاروارد بیزینس ریویو و چند نشریه دیگر چاپ شده شده است .
این کتاب شامل چهار بخش به نامهای ، جامعه اطلاعاتی، فرصتهای تجاری، تغییر اقتصاد جهانی و جامعه آینده است.
محتوای اصلی کتاب این است که آنچه مدیران می‌بایست درک کنند اقتصاد جدید نیست بلکه جامعه جدید است. در ادامه کتاب سه روندی را که به شکل گیری جامعه آینده منجر می شود شرح می‌دهد:
کاهش جمعیت جوانان، کاهش تولید و ظهور انقلاب اطلاعاتی.
دراکر در این کتاب متذکر می شود که برای درک تغییرات عمده می بایست تاریخ گذشته را مطالعه کنیم و این تفکر را در فصل «درک ژاپن» کاملاً نشان می دهد. هدف کتاب این است که به خواننده این مطلب را انتقال دهد، که برای درک کلیه وقایع و روندهای جهان می بایست جامعه را درک کنیم.

مدیریت سازمانهای غیر انتفاعی: اصول و کاربردهای عملی
(Managing the Non-Profit Organization: Principles and Practices)

کتاب مدیریت سازمانهای غیر انتفاعی در پنج فصل توسط پیتر دراکر نگاشته شده است.
این کتاب مجموعه ای است از مقالات و مصاحبه‌های پیتر دراکر درباره مدیریت، مأموریت، استراتژی های عملکرد و توسعه مدیریت و افراد در سازمانهای غیر انتفاعی.
کتاب با بیان کلیاتی درباره ماهیت سازمانهای غیرانتفاعی و کارکردهای مورد انتظار از این سازمانها در جوامع امروزی آغاز می شود. سایر مطالب کتاب بر چهار موضوع زیر متمرکز می شود:
-
اهمیت دارا بودن یک بیانیه مأموریت کارآمد و مستحکم؛
-
نحوه تبدیل بیانیه مأموریت به نتایج عملی؛
-
مدیریت در سازمانهای غیرانتفاعی و تفاوت آن با مدیریت در سازمانهای انتفاعی؛
-
توصیه هایی درباره به کارگیری نیروی انسانی اثربخش؛
-
توسعه فردی.

پیتر دراکر
در حرفه مدیریت
در این کتاب مطالبی در ارتباط با تئوری کسب و کار ارایه می‌گردد، سپس درباره تصمیم‌گیری مدیران، تصمیم‌گیریهای موثر، فرایند تصمیم‌گیری افراد مطالبی ارایه گشته و در ادامه درباره نوآوری و اصول آن، نقش ایده‌ها در تحول کسب و کار صحبت می‌شود.
در این کتاب در رابطه با دنیای جدید و نقش اطلاعات و چالشهای بهره‌وری صحبت می‌شود.
در پایان این کتاب می‌توان مصاحبه‌ای از دراکر را مطالعه کرد که درباره دوران پس ازسرمایه‌داری است.

تمرین مدیریت
این کتاب برای اولین بار در سال 1954 منتشر شد و برای 30 سال در سطح بین المللی پرفروش ترین کتاب بوده است. «تمرین مدیریت» به 20 زبان دنیا ترجمه شده است و دراکر- نویسنده کتاب- برای هر نوبت انتشار آن، یادداشتهای به روز خود را به آن افزوده است و بدین ترتیب این کتاب دهه 60 همچنان کتابی موثر و قابل استفاده در حوزه مدیریت است.
کتاب «تمرین مدیریت» را می توان ابزاری بنیادی و منبعی اساسی برای مدیران، متخصصان و دانشجویان کسب و کار شناخت. ابزاری که جویندگان حوزه مدیریت را قادر می سازد که بتوانند درک بهتری از نقش و طبیعت مدیریت به دست آورند. در این کتاب اطلاعاتی منسجم و عملی درباره دانش مدیریت، وظایف و مسئولیتهای مورد نیاز برای مدیریت بهتر و راههای دستیابی به کارایی بیشتر در مدیریت، ارائه می شود.
این کتاب کلاسیک با حفظ دقت علمی و عمق تحلیلی به ارائه مطالب قابل استفاده برای تمامی کسانی که در حوزه مدیریت فعال هستند، چه مدیران اجرایی، چه مدیران فنی و چه آنهایی که با نیروی انسانی در تعاملند، می پردازد. دراکر با نوشتن این کتاب، برای تمامی اقتصاددانان و جامعه شناسان کاربردی، مطالبی نو و ایده‌هایی جدید فراهم می آورد.

مطالب اصلی دراکر:
نوشته‌های خاص دراکر در مدت شش سال
این کتاب منتخبی از مقالات دراکر است. در این کتاب در ارتباط با سه سطح مدیریت، فرد و اجتماع صحبت می‌گردد. در بخش مدیریت در ارتباط با اهداف و استراتژی‌های کسب و کار، کسب و کار کارآفرین، استراتژی‌های کارآفرینی، و پارادایم‌های جدید در حوزه مدیریت صحبت می‌گردد.
در بخش فرد درباره ضرورت یادگیری اثربخشی، تمرکز بر روی همکاری گروهی و کار تیمی صحبت می‌شود. در این بخش درباره شناسایی نقاط قوت، ارزشها و زمانهای کاری تاکید شده است. و در نهایت درباره رهبری و نقش آن در سازمان و اصول نوآوری مطالبی آورده شده است.
در بخش سوم یعنی اجتماع درباره اهمیت زمان حال و انقلاب و تحول اجتماعی و رفتن به سمت جامعه دانشی مطالبی گفته شده است و به وجود آمدن جامعه‌ای جدید با عنوان جامعه کارآفرینی مطالبی ارایه شده‌ است.

مدیریت موثر
پیتر دراکر در این کتاب به معرفی پنج عامل اساسی برای داشتن یک کسب و کار موفق اشاره می کند که عبارتند از:
-
مدیریت زمان؛
زمان مهمترین و اساسی ترین مسئله ای است که به زعم دراکرباید در نظر داشت ، زیرا تمام منابع با بهترین کیفیت دست یافتنی هستند غیر از زمان. راه حلی که او به مدیران برای مدیریت کردن زمان خود پیشنهاد می دهد این است که مدیران باید میزان زمانی که به کار اختصاص می دهند را با میزان زمانی که انجام کار به طور ایده ال خواهد گرفت مقایسه کنند و در صورت لزوم به تفویض کارهای کم اهمیت به زیر دستانشان بپردازند.
-
داشتن ارتباط موثر با سازمانهای موفق؛
-
تقویت نقاط قوت سازمان؛
-
هدفگذاری و اولویت بندی اهداف؛
-
داشتن قدرت تصمیم گیری و تفویض آن در صورت لزوم؛
طی نظر سنجی انجام شده از خوانندگان جالب ترین بخش این کتاب ، نظرات دراکر در مورد تصمیم گیری در شرایط مختلف است؛
-
مطالعه تاریخچه شرکتها و دولتهای موفق.
هدف اصلی دراکر در این کتاب پیشنهاد چشم اندازهای جدیدبرای کسب و کارهای متنوع در موقعیتهای گوناگون است، نکته قابل توجه اینجاست با وجود اینکه این کتاب سالها پیش نوشته شده است اما هنوز هم پاسخگوی مسائل و مشکلات امروز مدیران است. همچنین دراکر برای موثر تر بودن این کتاب برای خوانندگان هر فصل را با یک سوال آغاز کرده و سپس مرحله به مرحله به معرفی راهنماییها و پاسخهای مناسب پرداخته است.

عملکرد مدیران؛
مدیریت پیامدها، نوآوری و کارآفرینی، مدیریت کارآمد
دراکر در این کتاب سعی دارد، تجارب، تصمیمات و راهبردهای دستیابی به مدیریت موفق را در معرض دید خوانندگان قرار داده وابعاد سه‌گانه موفقیت اقتصادی در کسب و کار را مورد بحث قراردهد. مطالعه این اثر برای سازمانهای خدمات عمومی، کسب و کارهای مختلف و عاملان اقتصادی، در راستای کشف آنچه باید بیاموزند، و انجام دهند، بسیار مفید است.
سر‌فصل‌های کتاب:
1-
استراتژی کسب و کار: در ادامه آنچه در کتاب مدیریت پیامدها آمده است، دراکر بر تحقق موفقیتها از منظر فرصتها تأکید دارد.
2-
نوآوری و کارآفرینی: این بخش به بیان چالشها و فرصتهای موجود در اقتصاد کارآفرین آمریکا می‌پردازد.
3-
مدیریت کارآمد: در این فصل، پنج دستورالعمل برای یک مدیر اجرائی موفق و کارآمد، ارائه شده است.
در مجموع، می‌توان گفت تمام آنچه کتاب به آن می‌پردازد ایجاد جعبه ابزاری است برای:
-
شناخت اقدامات مناسب؛
-
شناخت راه‌های اجرائی برای آنها؛
-
انجام کارآمد راه‌های تعیین شده.

مرزهای مدیریت ؛ نقطه‌ تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری
این کتاب دربرگیرنده چهار فصل است که فصل اول آن به «اقتصاد» تعلق دارد. در این فصل، در مورد تغییرات اقتصادی در دنیای کنونی، پیش بینی افول اوپک، مدیریت ارز، تغییر وضعیت شرکتهای چند ملیتی، نقش آمریکا به عنوان یک ماشین خلق کارآفرینی و... مطالبی عنوان شده است.در فصل دوم با عنوان «مردم» درباره انتخاب کارکنان، اندازه گیری بهره وری، اضافه پرداخت به مدیران اجرایی، افزایش روزافزون تعارض میان انسان و کار و... بحث شده است. فصل سوم با عنوان «مدیریت» به بررسی سرفصلهایی چون مدیریت؛ کلید موفقیت، کنترل بر روی کارکنان و کوچک کردن بدنه مدیریت پرداخته است.فصل چهارم کتاب با نام «سازمان» در مورد پنج قانون یک سازمان موفق، سازمانهای نوآور و اتمام دوره اتوماسیون در سازمانها مطالبی ارائه شده است.



چهار عنوان کتاب دراکر که در حوزه مدیریت نوشته شده به شرح ذیل به فارسی ترجمه شده است:
1.Peter Drucker on the Profession of Management
حرفه مدیریت، مترجم مصطفی میراسلامی، ناشر انستیتوایزایران، سال نشر 1380
2.Management challenges for the 21st century
چالشهای مدیریت در سده 21، مترجم عبدالرضا رضایی نژاد، انتشارات فرا، سال نشر: 1378
3. Managing for the future: the 1990s and Beyond
مدیریت آینده، دهه 1990 و پس از آن، مترجم عبدالرضا رضایی نژاد، انتشارات خدمات فرهنگی رسا، سال نشر: 1373
4. Managing in the Next society
مدیریت درجامعه آینده، ترجمه: غلامحسین خانقایی، انتشارات فرا، سال نشر: 1383
همچنین دو کتاب در رابطه با نگرشها و نظریات دراکر توسط دو نویسنده نوشته شده است که هنوز به فارسی ترجمه نشده است.
• Peter Drucker: Shaping the Managerial Mind, by John E. Flaherty
• The World According to Peter Drucker, by Jack Beatty.

 

تفاوت بین مدیریت اجرایی و مدیریت MBA

مقدمه: مجموعه مدیریت اجرایی با هدف پرورش مدیرانی کارآمد و توانمند که قابلیت ارتقای مستمر بهره وری سازمانی را داشته باشند طرحریزی شده و در جمع گزینه های موجود برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد قرار گرفته است. این مجموعه دارای 3 گرایش «مدیریت اجرایی» ، «MBA» و «مدیریت شهری» است که تفاوت این گرایشها را می‌توان در رویکرد هر یک از آنها در تعالی سازمان دانست. تفاوت دو گرایش (مدیریت اجرایی و MBA) در رویکرد کمی و کیفی آنها به موضوعات کلان مدیریتی در سازمانهاست.

MBA با جذب دانش آموختگان رشته های فنی مقطع کارشناسی و با تاکید بر مباحث کمی در مقطع کارشناسی ارشد سعی بر آن دارد تا راهکارهایی نو برای تلفیق بازاریابی بین الملل ، تجارت الکترونیک و روشهای رو به رشد کسب و کار برای ارتقاء سازمان ارائه نماید. مدیریت اجرایی با نگاهی کیفی و با به خدمت گرفتن ابزارهای مالی و اقتصادی، سیستمهای اطلاعات مدیریت و توسعه نوآوری ، سعی برآن دارد تا سازمان را در جهت دستیابی به اهداف خود یاری نماید.

تعریف و هدف گرایش MBA:
اگر محبوبیت رشته‌های دانشگاهی در مقطع تحصیلات تکمیلی را در کشورهای پیشرفته بر اساس استقبال عمومی رتبه‌بندی کنیم، در نهایت سه رشته برتر به ترتیب عبارتند از: حقوق، پزشکی و MBA که رشته MBA در این میان در صدر قرار می‌گیرد.
هر فردی بدون هیچ پیش زمینه‌ای ازتوانایی و مهارت، قادر است یک قایق را در یک رودخانه آرام به حرکت درآورد؛ اما هدایت همین قایق در یک دریای طوفانی و مواج هرگز بدون تجربه و مهارت امکان‌پذیر نیست. به همین ترتیب در دنیای کنونی که عصر اطلاعات و ارتباطات است، نمی‌توان ادار یک سازمان را به فردی که فاقد مهارتهای پیچیدة مدیریتی است سپرد.
دوره کارشناسی ارشد مدیریت (MBA) یا Master of Business Administration به منظور پرورشی مدیران کارآمد جهت ادارة سازمانهای اقتصادی – اجتماعی، تولیدی و خدماتی طراحی شده است. هدف این دوره پذیرش فارغ‌التحصیلان دوره‌های کارشناسی در رشته‌های مختلف به خصوص رشته‌های فنی و مهندسی افرادی است که قادر باشند در زمینه‌های ذیل انجام وظیفه نمایند.
1) اداره و راهبری موثر و کارآمد سازمان با یک بخش تخصصی از آن نظیر بخش‌های تولیدی، بازریابی و فروش اطلاعات
2) ایجاد تحول در یک بخش تخصصی سازمان
3) طراحی، هدایت و رهبری تحول در کل سازمان پس از کسب تجارب عملی در مدیریت
4) کارآفرینی با ایجاد فعالیت‌های جدید در درون سازمان و یا ایجاد سازمانهای جدید
5) ارائه خدمات مشاوره‌ای و مطالعاتی در زمینه‌های مزبور بر مدیران سازمانهای اقتصادی و اجتماعی
افرادی که در این دوره پذیرفته می‌شوند حداقل دوره کارشناسی را در یکی از رشته‌های دانشگاهی گذرانده و با حوزة تخصصی دوره کارشناسی آشنایی پیدا کرده‌اند. این افراد پس از فرا گرفتن دانش مدیریت و تمرین مهارت‌های مدیریتی در این دوره (مدیریت سازمان) نیروهای ارزنده‌ای خواهد شد که می‌توانند با ترکیب دانش تخصصی و مدیریتی خود در جهت تحقق هدف‌های بالا نقش مهمی در بهبود مدیریت جامعه ایفا نمایند.


طول دوره MBA:
دوره کارشناسی ارشد مدیریت (MBA) بصورت کارشناسی ارشد ناپیوسته و آموزشی است با توجه به اینکه فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف و به خصوص رشته‌های فنی و مهندسی وارد این دوره می‌شوند و باید به مبانی و اصول مدیریت عملی و دانش روز مدیریت در حوزه‌های مختلف آشنا شوند. طول دوره حداقل 2 و حداکثر 3 سال بوده و تعداد واحدهای لازم برای فارغ‌التحصیل شدن 57 واحد درسی است.
ترکیب دانش تخصصی دوره کارشناسی و آگاهی و تسلط به دانش و فنون مدیریت کارشناسی ارشد، از فارغ‌التحصیلان این دوره مدیران کارآمد و موثری می‌سازد که در افزایش کارآیی و رشد سازمانهای اقتصادی – اجتماعی تأثیر بسزایی دارند. به خاطر کسب همین توانایی‌هاست که سه دهه اخیر دوره‌های MBA در کشورهای مختلف جهان به سرعت گسترش یافته و تنها در کشور آمریکا حدود 800 مؤسسه آموزش عالی دوره MBA ارائه می‌دهد.
در حال حاضر این رشته در میان داوطلبان کارشناسی ارشد از محبوبیت و مقبولی خاصی برخوردار است که هیچ رشته دیگری در مقام سنجش یا مقایسه با آن قرار ندارد. قابل ذکر است که این رشته یکی از 41 رشته‌ای است که بر اساس اعلان سازمان سنجش می‌توان آن را به عنوان رشته دوم انتخاب نمود.


تعریف و هدف گرایش مدیریت اجرایی :

مدیریت اجرایی با توجه به نیاز جامعه رو به رشد امروزین کشور و با هدف تربیت مدیرانی که کارکردهای کلان مدیریتی در سطوح مختلف را به گونه ای رشد یافته به اجرا درآورند، در زمره گزینه های موجود برای انتخاب در مقطع کارشناسی ارشد قرار گرفته است. تحلیل مسائل و ارائه راهکارهای قابل اجرا برای انواع واحدهای تولیدی و خدماتی، سیستمهای اطلاع مدیریت (MIS) ، مباحث رفتار سازمانی و مدیریت موثرمنابع انسانی و در نهایت برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک گوشه ای از موضوعات مورد بحث در مدیریت اجرائی هستند که در مقطع کارشناسی ارشد به تفصیل مورد بررسی قرار می گیرند. لازم به ذکر است که دانش آموختگان این رشته اغلب عهده دار پستهای مدیریتی کلان نظیر واحدهای تولیدی- صنعتی بوده و یا در پستهای حیاتی نظیر مدیریت تاسیسات نفتی و پالایشگاهی ، طرح برنامه های کلان اقتصادی برای سازمانها و وزارتخانه ها و ... فعالیت می نمایند.


طول دوره مدیریت اجرایی:

دوره کارشناسی ارشد مدیریت اجرائی با توجه به جذب فارغ التحصیلان رشته های مختلف و نیاز به آشنایی با مباحث پایه مدیریتی، حداقل 2 و حداکثر 3 سال بوده و بعضا دانش آموختگان کارشناسی برای گذراندن واحدهای این دوره با نظر دانشگاه ملزم به اخذ و گذراندن واحدهای پیش نیاز نیز هستند.

واحدهای مدیریت اجرایی سازمان مدیریت صنعتی:
محتوای دوره: برنامه دوره کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی شامل سه بخش: دروس پیش نیاز (22 واحد) ، دروس اختصاصی (22 واحد) و دروس اختیاری و تحقیق ( 10 واحد) ، به شرح زیر است : دروس پیش نیاز ( 22 واحد )
1- (
اصول حسابداری ) (2 واحد )
2-
اقتصاد برای مدیران (1) (2 واحد )
3-
اقتصاد برای مدیران (2) (2 واحد )
4-
کاربرد آمار درمدیریت (2 واحد )
5-
مدیریت تولید وعملیات (‌2 واحد )
6-
اصول بازرگانی وتجارت (‌2 واحد )
7-
نگرش سیستمی ( 2 واحد )
8-
تکنولوژی نوین اطلاعات (‌2 واحد )
9-
تحقیق درعملیات ( 2 واحد )
10-
مبانی رفتارسازمانی ( 2 واحد )
11-
روش تحقیق در علوم اجتماعی ( 2 واحد )
دروس اختصاصی مشترک (22 واحد ) 1- مدیریت سازمانهای پیچیده ( دیدگاه استراتژیک ) 2- مدیریت منابع انسانی 3- حسابداری مدیریت 4- مدیریت مالی و اقتصاد مدیریت 5- مدیریت تکنولوژی ونوآوری 6- مدیریت طرح های توسعه 7- اصول بازاریابی 8- بازرگانی بین المللی 9- سیستم های اطلاعات مدیریت 10- مهارتهای عمومی مدیریت ( مجموعه کارگاههای آموزشی ) 11- مسایل جاری مدیریت اجرایی (سمپوزیوم) دروس اختیاری (6 واحد)‌ 1-مجموعه الف: مدیریت استراتژیک
‌تحلیل محیط داخلی و بین المللی مدیریت استراتژیک مدیریت تحول و اجرای برنامه استراتژیک
2-
‌مجموعه ب: مدیریت تولید و عملیات
‌پژوهش عملیات پیشرفته مدیریت واحد های خدماتی ‌مدیریت تولید و عملیات پیشرفته
3-
مجموعه ج: مدیریت بازاریابی و صادرات
‌مدیریت استراتژیک بازاریابی ‌تحقیقات بازار یابی ‌مسایل بازاریابی بین المللی و صادرات
4-
مجموعه د: ترکیبی از عناوین درسی سه مجموعه فوق
5-
پروژه پایان نامه (‌تحقیق و تهیه طرح )‌( 4 واحد ) ‌


واحدهای MBA شریف:

الف) دروس اجباری:
1.
روشهای کمی تصمیمگیری برای مدیران
2.
حسابداری برای مدیران
3.
اقتصاد خرد
4.
رفتار سازمانی
5.
اصول بازاریابی
6.
مدیریت عملیات
7.
مدیریت مالی
8.
برنامه ریزی استراتژیک
9.
مدیریت منابع انسانی
10.
تئوری سازمان و سازماندهی

ب) دروس اختیاری ( حداقل 9 واحد)
1.
مهارتهای ارتباطی برای مدیران
2.
سیستمهای اطلاعات مدیریت
3.
حقوق تجارت
4.
مدیریت پروژه
5.
تجارت الکترونیک
6.
اقتصاد کلان
7.
روش تحقیق در مدیریت
8.
کسب و کار بین المللی
9.
مدیریت تحول
10.
تحلیل دینامیکهای سیستم

دروس اختیاری گرایشها مشابه دروس اجرایی است ام از گستردگی بیشتری برخوردار است.

واحدهای اجرایی که در MBA ارائه نمی شوند:

کاربرد آمار در مدیریت
نگرش سیستمی
تکنولوژی نوین اطلاعات
مدیریت سازمانهای پیچیده ( دیدگاه استراتژیک )
مدیریت طرح های توسعه
مهارتهای عمومی مدیریت ( مجموعه کارگاههای آموزشی )
مسایل جاری مدیریت اجرایی (سمپوزیوم)
در مدیریت اجرایی مجموعا 26 درس 2 واحدی ارائه می شوند. در حالی که در MBA مجموعا 18 تا 20 درس ارائه می شود که عمدتا 3 واحدی هستند. این که دروس 3 واحدی مفید تر هستند یا نه مساله ای است که من نمی تونم ابراز نظر کنم به هر حال دروس دو واحدی 16 ساعت کوتاه تر هستند.
فارغ التحصیل MBA بین 4تا6 درس از گرایش تخصصی میگذراند. من خودم 5 درس از گرایش بازاریابی گذروندم. اما در مدیریت اجرایی 3 درس 2 واحدی از گرایش تخصص اخذ می شود. به نظر می رسه که فارغ التحصیل MBA بیشتر فرصت تخصصی شدن در یک گرایش رو داره که برای ورود به حیطه مشاوره مدیریت مفیدتره، در عوض فارغ التحصیل اجرایی دروس متنوع تری گذرونده که به مهارتهای عمومی مدیریت ارتباط دارند.
البته مهمترین نکته اینه که این واحدها چطوری ارائه بشن، چقدر فلسفه وجودی رشته MBA ( هم برای MBA و هم اجرایی) در تدریس رعایت می شه، چقدر کلاسها به صورت کارگاهها و Case Study ارائه می شن، چقدر کلاسها مشارکتی و به صورت گروهی و تیمی برگزار می شن، چقدر بحثهای آزاد در کلاس جریان داره، پروژه های فردی و گروهی از چه کیفیتی برخوردارند. وگرنه هر کدوم از این گرایشها جز درس پاس کردن چیز دیگه ای نخواهد بود که در نهایت فارغ التحصیل احساس می کنه هیچ چیزی بلد نیست.
درس استراتژیک ما اولین بار با استادی ارائه شد که فلسفه MBA رو نفهمیده بود. و MBA رو همون مدیریت بازرگانی می دید. دو جلسه ای که تشریف آوردند شروع می کرد به تئوری گفتن و مدعی بود که هر کدام از شما باید یه مقاله بدید و متد باید علمی باشه و یاد دادن این چیزا در حد لیسانسه و فوق لیسانس یعنی مقاله ( حرف ایشون برای رشته های دیگه بجز MBA درسته) و ... در صورتی که اصولا MBA رشته علمی نیست و دانشجوی MBA می بایست برنامه ریزی استراتژیک رو طوری یاد بگیره که در عمل و در محیط کسب و کار به کار ببره، و سرو کله زدن بچه ها با ایشون دو جلسه طول کشید تا قانع شدن و البته به ایشون مدعی بودند که این مدکلاس عملی حداقل جلسه ای 300هزار تومان باید بگیرنو بعد از اون تشریف نیاوردن. این خاطره رو از این جهت گفتم که پیش از هر چیز در ایران باید ذهنیت درست نسبت به رشته MBA پیدا کنیم ، در حالی که که حتی خیلی از اساتید ما این ذهنیت رو ندارند.

کدام هوش؟ کدام هیجان؟

کدام هوش؟ کدام هیجان؟

بیش از یکصد سال، بهره هوشی یا هوش بهره ( IQ ) به عنوان معیاری برای سنجش هوش فردی محسوب می شد. آزمون بهره هوشی تنها شاخصی بود که نمایانگر توانایی یادگیری افراد محسوب می شد، شاید به همین خاطر است که تعداد زیادی از والدین، از همان دوران قبل از مدرسه رفتن، نگران کیفیت یادگیری فرزند خود و مدرسه ای که قرار است او در آن درس بخواند، هستند . غافل از اینکه در سالهای اخیر تحقیقات علمی نشان داده که تنها داشتن هوش عقلانی ( شناختی ) زیاد برای کسب موفقیت کافی نیست و علاوه بر IQ ، کیفیات دیگری نیز لازم است. بسیاری از افراد در زمینه علمی به خاطر بهره هوشی بالا در موسسات آموزشی و دانشگاهها به مدارج بالایی نائل می شوند، اما بعضی از همین افراد در محیط کار و خانواده چندان موفق نیستند و بر عکس آنها افرادی بوده اند که بهره هوشی پایینی دارند، ولی در محیط خانواده و کار افرادی موفق و سازگار به شمار می روند که علتش می تواند به سطح هوش هیجانی ( EI ) یا توانایی هدایت هیجان های شخصی در تعاملات فردی ارتباط پیدا کند.

هوش هیجانی پیش بینی کننده موفقیت افراد در زندگی و نحوه برخورد مناسب با استرس هاست .

بطور خلاصه هوش هیجانی یعنی : داشتن ظرفیتی برای شناخت احساسات و هیجان های خود و دیگران و استفاده از این هیجان ها به بهترین نحو برای برقراری ارتباط با خود و دیگران .

اهمیت هوش هیجانی :

روان شناسان عقیده دارند می توان هوش هیجانی را در کودکان و حتی افراد بالغ افزایش داد. ممکن است این سئوال مطرح شود که چرا پرورش و رشد هوش هیجانی مهم است؟

1.ایجاد حس مسئولیت پذیری : هوش هیجانی به ما کمک می کند که فرد مسئولیت پذیری در جامعه باشیم، برای رسیدن به این مرحله باید به کودکان آموزش های لازم را بدهیم. ابتدا با آموزش کودکان ، به آنان یاد دهیم به جای آنکه دیگران احساسات شان را در دست گیرند، مسئولیت احساسات و هیجان های خود را بپذیرند، به عنوان مثال : به جای اینکه بگوید" شما باعث خوشحالی من شدید " از جمله " من احساس خوشحالی می کنم " استفاده کند. همچنین به آنها بیاموزیم در مقابل احساسات خود حق انتخاب دارند، انتخاب هایی چون استفاده از مهارت های کلامی و غیر کلامی ، تغییر دادن، اقدام کردن و ..... همه ما می توانیم بر هیجان های خود تسلط داشته باشیم و آن را تحت کنترل خود بگیریم و این امر با تقویت هوش هیجانی میسر می شود وقتی هیجان ها و احساسات ما کنترل شود، رفتار مناسب تری را هم تجربه خواهیم کرد و این رفتار خوب باعث ایجاد احساس خوب و بالا رفتن اعتماد به نفس و تقویت ارتباط اجتماعی می شود.

2.ایجاد زندگی شاد و با نشاط : تحقیقات نشان داده است هر چه افراد شاد و خوشحال باشند از سلامت بیشتری برخوردارند و هر چه از هوش هیجانی بیشتری برخوردار باشند، افرادی مسئولیت پذیر و اجتماعی تر هستند و بالا بودن هوش هیجانی به آنان کمک می کند که شادتر باشند و غم واندوه را از خود دور کنند.

3.برخورد با موقعیت های خطرناک : تحقیقات نشان می دهد کودکانی که از هوش هیجانی بیشتری برخوردارند، زودتر موقعیتهای خطرناک را تشخیص داده و عکس العمل نشان میدهند و در دوران حساس نوجوانی کمتر امکان دچار شدن به انحراف اخلاقی را دارند و کمتر جذب دوستان ناباب می شوند.

4.ایجاد روحیه همکاری و کمک به دیگران : کودکان که از هوش هیجانی بالاتری برخوردار باشند از احساسات دیگران آگاهی کامل دارند و در گروه سعی می کنند عضو سازنده باشند و نیازهای دیگران را درک می کنند و حداقل با همدلی به آنان کمک می کنند. با پرورش هوش هیجانی کودکان پی می برند وقتی احساس بهتری نسبت به زندگی دارند که با یکدیگر همکاری داشته و به هم کمک کنند. تحقیقات نشان داده کودکانی که از نظر هوش هیجانی در سطح بالاتری هستند ویژگی های زیر را دارند: یاد گیرندگان بهتری هستند، مشکلات رفتاری کمتری دارند، هیجان های خود را به خوبی بیان می کنند، به حرف های دیگران خوب گوش می کنند، ا زخود خشونت کمتری نشان می دهند، دوستان زیادی پیدا می کنند، خوشحال و با نشاط هستند، اگر در زندگی آنان مشکلی پیش آید، در حل مشکل خوب عمل می کنند و تحمل مشکلات در این کودکان بیشتر است، بیشتر از دیگران هیجان ها و تکانه های خود را کنترل می کنند،در باره اطرافیان خود احساس خوبی دارند.

چگونه هوش هیجانی کوکان را افزایش دهیم ؟

بیشتر مهارت ها بر اثر تعلیم و تربیت توسعه می یابد. هوش هیجانی به وسیله رشد مهارت های هیجانی قابل رشد توسعه است. هوش هیجانی مفهومی ، قابل یادگیری است. بر خلاف بهره هوشی که در طول زندگی سطح آن تقریبا" ثابت است، هوش هیجانی را می توان افزایش داد.

·قبل از هر چیز والدین باید در باره احساسات و هیجانات اطلاعات بیشتری پیدا کنند و در باره انواع هیجان مثل شادی و غم، شجاعت و ترس، صبر و بی حوصلگی، عشق و تنفر و.... اطلاعات سازنده ای داشته باشند.

·با ایجاد یک محیط امن عاطفی کودکان می توانند با آزادی در باره احساساتشان با والدین گفت و گو کنند.

·مهلت های هوش هیجانی با تعامل خوب والدین و کودک آغاز می شود . والدین به کودکان یاد می دهند که هیجان های خود را تشخیص دهند و آنها را نامگذاری کنند. به عنوان مثال : احساس ناامیدی می کنم، احساس شادی می کنم، الان عصبانی هستم و ... پس وقتی از رفتار دوستش شکایت می کند و می گوید من اصلا" او را دوست ندارم، می توان جمله او را به این صورت تصحیح کرد: به نظر می رسد از دست دوستت عصبانی هستی، با بیان این جمله، هم نشان داده اید احساس فرزندتان را درک کرده اید و هم الگوی مناسبی برای بیان احساسات فراهم ساخته اید.

·به جای نامگذاری روی فرزندان با صفاتی چون دست و پا چلفتی، بی عرصه، ترسو، کودن و .... احساسات آنها را نامگذاری کنید: مثلا" (( الان احساس خجالت می کنی، به نظر می آید احساس ترس می کنی و .... )

·به حرف های فرزندان خود با دقت گوش دهید و همزمان از زبان بدن (حالات و حرکات اعضای بدن و صورت ) استفاده کنید. این روش به شما کمک می کند ارتباط بهتری با فرزندتان برقرار کنید و او را بهتر بشناسید.

·متخصصان باور دارند که آموزش طبیعی هیجانی که همراه با هنرهای آزاد است از اهمیت بیشتر برخوردار است. در درسهایی که داستان های مهیج وجود دارد، کودکان در مورد احساسات قهرمانان شروع به یادگیری می کنند و خود را به جای قهرمان داستان می گذارند و با نحوه برخورد یا مقابله با احساساتی چون خشم، ترس، شادی، غم و ... آشنا می شوند.

·آموزش مهارت های اجتماعی ار راه های افزایش هوش هیجانی است. این آموزش شامل برنامه کنترل خشم وعصبانیت، همدلی، پی بردن به تفاوت ها و شباهت های مردم، حل مسائل و مشکلات ، برقراری ارتباط موثر، ارزیابی خطرات، تصمیم گیری، تقویت روحیه افراد گروه، ابتکار و مدیریت تغییر، استفاده از روشهای گوناگون برای متقاعد کردن دیگران و ... است.